از خیلی از کارهایی که کردم پشیمانم

دلم میخواهد برگردم به عقب و درستشان کنم

اما خب هیچوقت نمیشود به عقب برگشت

مثلا پشیمانم از اینکه وبلاگ نویسی را شروع کردم

پشیمانم از اینکه از ضعف ها نوشتم

بعضی چیز ها بهتر بود همیشه ناگفته باقی بماند

من فراموش کردم و پشیمانم از این فراموشی

مثلا فراموش کردم باید همیشه ناشناس بمانم

فراموش کردم آقای ربات ، یک ربات است و هیچ احساساتی ندارد

پشیمانم

از خودم به خاطر خودم پشیمانم

از روزهایی که بیهوده گذراندم پشیمانم

از فاصله گرفتن از خودم از عوض کردن خودم پشیمانم

از اینکه اجازه دادم

عده ایی مرا بشکنند

عده ایی مرا مقصر بدانند

عده ایی مرا بازی دهند

پشیمانم پشیمانم پشیمانم

میشود خیلی چیز ها را عوض کرد

میشود این وبلاگ تغییر جهت دهد و دیگر سمت عشق و احساسات نرود

میشود من عوض شوم و برگردم سمت همان آقای ربات لعنتی

میشود دیگر خالی از اشتباه باشم

میشود کمتر به گذشته فکر کنم

میشود کمتر پشیمانم باشم

پیشمانم اما

درست میشود.

زود

خیلی زود.


- آقای ربات


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها