خط میزنم

اسم خودم را

جلوی تخته سیاه زندگی

خط میزنم و تمام نمیشوم

خط میزنم و هنوز هستم و به خطخطی هایم نگاه میکنم

آینده را میخوانم

مرور میکنم

هر لحظه، هرکجا

چند شبی است نخوابیده ام

خواب را نیز خط زده ام

شب ها نمیخوابم و آرزوهایم را خط میزنم

زیادند

مثل ساعت های لحظه های جنونم

صبح به صبح تمام عقده های 20 سال زندگی ام بالا می اورم و یک صبح خیلی عالی را شروع میکنم

خط میزنم

زمین و زمان را خط میزنم

متنفرم از آینده های احتمالی

از فکر به این که چه میشود

اگر این نشود

اگر آن نشود

چه میشود؟؟

چ میشود ؟؟!

الفبا را خط میزنم

دفتر نت هایم را خط میزنم

در دنیایی که همه پوچ میخندند من پر گریه میکنم

اشک هایم را خط میزنم و زندگی باز ادامه دارد

ادامه دارد

تا وقتی که من در یک روز خیلی عالی در وان حمام رگم را خط بزنم!


مشخصات

آخرین جستجو ها